مقدمه
از شروع پروسه انتخابات، با تحولاتي در منطقه و برجام و. . . روبرو بوده ايم كه بلافصل روي نظام و طبعا انتخابات تاثير مسقيم گذاشته است؛ ابتدا اشاره مختصري به مهم ترين تحولات داشته و در گام بعدي آخرين وضعيت انتخابات و سمت وسوي آن را مورد بررسي قرار مي دهيم.
مروري بر وضعيت نظام و خامنه اي قبل از انتخابات
خامنه اي تا قبل از انتخابات به صورت زنجيره اي در گرداب شكستها غوطه مي خورد و اين شكست ها، بر شكستگي طلسم ولايت، مي افزود. در يك جمله؛ خامنه اي در يك درماندگي كامل و ضعف بسيار شديد وارد انتخابات شد؛ يعني استارت اين انتخابات در شرايطي خورد كه نظام در بدترين موقعيت اقتصادي، اجتماعي، منطقه اي و بين المللي قرار داشت. علت اين وضعيت نيزبه سلسله شكستهايي بر مي گشت كه سياستهاي شخص خامنه اي در هفت تا ده سال اخير بوده است:
1. شكست اول كه سنگ بناي ساير شكستهاي خامنه اي بود؛ شكست او در «يكدست سازي» نظام در دوره احمدي نژاد بود كه قبل از همه با خود احمدي نژاد كه مهره خود او بود؛ به بن بست رسيد.
2. شكست در مهندسي انتخابات رياست جمهوري سال 92 كه در آنجا هم مهندسي اش پيش نرفت و شكست خورد؛ عليرغم اينكه بهاي زيادي داد و رفسنجاني را حذف كرد و خيلي نقشه كشيد ولي شكست خورد، و روحاني از صندوق بيرون آمد.
3. شكست استراتژيكي پروژه بمب سازي كه ناگزير شد به زهر اتمي تن بدهد و دست از پروژه بمب سازي بردارد، با اين شكست يكي از سه ستون اصلي نظام (سركوب ـ صدورتروريسم ـ اتمي) را از دست داد.
4. شكست در عراق كه نتوانست مالكي اين مهره مطلقا سرسپرده ولايت فقيه را عليرغم سرمايه گذاري بسيار كلاني كه در عراق كرده بود براي دور سوم به نخست وزيري بنشاند.
5. شكست در يمن كه با ورود عربستان معادلات در يمن بر عليه نظام آخوندي و حوثيهاي وابسته به نظام چرخيد و آنها وادار به عقب نشيي از مناطق زيادي شدند و ميزي كه خامنه اي چيده بود؛ به رغم سرمايه گذاري هاي چندين و چند ساله روي حوثي ها براي اشغال يمن؛ چپ شد.
6. شكست در سوريه و اينكه نتوانست عليرغم تمام سرمايه گذاريهاي مالي كلان و اعزام نيرو، نظام بشار اسد را حفظ كند و تقريباً سپاه پاسداران را با بالاترين سركرده هايش وارد كرد. اما در اينجا هم شكست سنگيني خورد؛ همداني نفر شماره دو نيروي قدس كشته شد، قاسم سليماني مجروح شد و در شرايطي كه خيلي ناتوان شده بود به ناچار سراغ روسيه رفت و صحنه اصلي در سوريه را به روسيه واگذار كرد و خود درجه2 شد و يك قطب بندي قوي در برابر جبهه آنها شكل گرفت. سایت حکومتی الف در 10دي نوشت: «سوریه، ایران، حزبالله و روسیه در صحنه درگیریهای سوریه در یک طرف قرار گرفته و ترکیه، عربستان، قطر و آمریکا در مقابل این کشورها صفبندی کردهاند»
نگاهي به مهم ترين تحولات اخير
در پروسه اخير انتخابات، تحولاتي در منطقه و نيز در پيشبرد برجام وجود داشته است كه به اختصار به آنها مي پردازيم چرا كه در بررسي انتخابات و جنگ باندهاي دروني نظام تاثير گذار بوده اند:
كنفرانس ریاض
- نیروهای اپوزیسیون سوریه در ریاض پایتخت عربستان سعودی تشكيل جلسه دادند و در بیانیه پایانی خود بر ضرورت حل بحران سوریه از طریق سیاسی و بر اساس بیانیه ژنو و قطعنامههای سازمان ملل تأکید کردند. همچنين بر تأسیس حکومتی دموکراتیک، غیرنظامی و فدرال تأکید شد. و اينكه در نظام سیاسی جدید هیچ جایی برای اسد و ارکان حاکمیت او وجود نخواهد داشت.
- اپوزیسیون سوریه در ریاض با انتخاب 32 عضو اقدام به تشکیل هیأت عالی برای شرکت در مذاکرات کرد. در این هیأت 10نماینده از گروههای مسلح، 9 عضو از ائتلاف، 5 عضو از هیأت هماهنگی و 8 شخصیت مستقل حضور دارند.
- «کنفرانس ریاض سه هدف اساسی را دنبال کرد. نخست اینکه نشان داد مخالفان سوری قادر به گفتگو، برقراری اتحاد و رفع اختلافها هستند. هدف دوم کنفرانس این است که طرفهای سیاسی اپوزیسیون سوریه به یک اساسنامه تکامل یافته بهعنوان زیربنای مذاکره با حكومت اسد دست یابند. سومین هدف کنفرانس، تشکیل یک هیأت مذاکرهکننده است که همه مخالفان سوری را نمایندگی کند»، علاوه بر اهداف فوق، مهمترین نتیجه این اجلاس نقشی است که در مقابل سیاستهای مماشاتگرانه ایفا میکند طی حدود 5سال جنگ میان مردم سوریه با حكومت بشار اسد و حكومت آخوندی، مهمترین مانع بر سر راه حمایتهای بینالمللی از اپوزیسیون سوریه، تشتت و تعدد گروهها و جریانهای اپوزیسیون بود. چیزی که به حكومت آخوندی هم امکان داد که روی اختلافات سرمایهگذاری کند و آنها را رودرروی هم قرار دهد.
- وزیر خارجه عربستان، بلافاصله پس از پایان اجلاس اپوزیسیون سوریه در کنفرانس مطبوعاتی با قاطعیت بر وجود دو راهحل پیش پای دیکتاتور سوریه تأکید کرد یا کنار رفتن بر اساس مذاکرات یا ساقط شدن با جنگ به دست ارتش آزاد سوریه. او اضافه کرد که مردم سوریه اسد را در حاکمیت نمیخواهند. به این ترتیب کنفرانس ریاض و نتایج آن، یک گام دیگر در جهت تحمیل جام برشام بر نظام ولایتفقیه بود..
ائتلاف 35 کشور اسلامی عليه تروريسم
- روز سهشنبه 24آذر، تشکیل یک «ائتلاف نظامی» جدید با شرکت 35کشور در ریاض پایتخت عربستان اعلام شد. این ائتلاف که یک ائتلاف نظامی است، هدفش مقابله با تروریسم است. مرکز اين ائتلاف و اتاق عملیات آن در ریاض پایتخت عربستان و تحت فرماندهی سعودی است و جدای از ائتلاف عربی در یمن است و قصد دارد در سایر کشورها بجز یمن عملیات انجام دهد. این ائتلاف با هماهنگی «جامعه بینالملل» و بهصورت «مشروع» در عراق و سوریه عملیات خواهد کرد.
- علاوه بر این 35کشور، 10کشور اسلامی دیگر هم این ائتلاف را تأیید کردهاند، حكومت آخوندی در ائتلاف 35 کشور اسلامی حضور ندارد، 5کشوری هم که در این ائتلاف حضور ندارند، عبارتند از: حكومت ایران، سوریه، عراق، سلطان نشین عمان و الجزایر؛ بجز الجزایر که سنتاً علاقهیی به حضور در این قبیل ائتلافها ندارد، این ترکیب خیلی بامعناست و طرد و انزوای نظام را بارزتر میکند.
- این مسأله در رابطه با حكومت ايران مسأله کوچکی نبود. چون نظام آخوندی خودش را متولی اسلام میداند و فراموش نمیشود که در زمان خاتمی با چه هیاهویی، کنفرانس اسلامی را در تهران برگزار کرد و مي خواست كه آن را بهمعنای رهبری جهان اسلام به نام خود ثبت دهد، اما در حال حاضر بهروشنی از جهان اسلام تودهنی محکمی دریافت میکند.
- سایت حکومتی جماران نوشت: «هدف واقعی از ایجاد ائتلاف کاملاً با آنچه اعلام شده تفاوت دارد…(اين ائتلاف) به جای آمریکا به لشکرکشی زمینی به سایر کشورها خواهد پرداخت». یک تحلیلگر معروف سعودی نيز گفت: «انگیزههای این ائتلاف ناشی از مشکلاتی بوده که امت اسلامی از آن رنج میبرد و از جمله این مشکلات دخالتهای حكومت ایران است». به اين ترتيب روشن مي شود كه با توجه به اينكه حكومت ايران در قلب و كانون بنيادگرايي و تروريسم قرار دارد، اين ائتلاف يك جبهه مشترك عربي ـ اسلامي براي مقابله با صدور ارتجاع و بنيادگرايي توسط نظام ايران مي باشد.
اعلام شورای همکاری استراتژیک ترکیه و عربستان بر عليه حكومت ايران
- در میان کشورهای خلیج فارس یک نگرانی از نقش آینده آمریکا در منطقه وجود دارد. آنها قانع شدهاند که آمریکا کسی نیست که در مقابل تهدیدات و حملات حكومت ایران از آنها دفاع کند. بنابراین چون نقش آمریکا کاهش یافته، ائتلافهای جدید شکل میگیرد تا کشورهای منطقه بتوانند با كمك هم با تهدیدات ايران مقابله کنند.
- سیاستهای فرقهگرایانه حكومت ایران در طی سالهای گذشته در داخل خاک ترکیه و گسترش فرقهگرایی سیاسی در این کشور نیز به یک خطر براي تركيه تبدیل شده است،
- بنابراين تهدیدات «روسی - سوری- عراقی و حكومت ایران»، روابط ترکیه با حكومت ایران را به قدری دستخوش تغییر کرد که برای اولین بار نگرانی عمیق آنکارا با نگرانی عميق ریاض نسبت به نظام آخوندها پیوند خورد و دو قطب بزرگ منطقه اعلام يك شوراي همكاري استراتژيك بر عليه حكومت ايران كردند؛ خبرگزاری حکومتی میزان در 9دي نوشت: «آل سعود و دولتمردان ترکیه دست در دست هم علیه ایران. این ائتلاف بیشتر برای دشمنی با جمهوری اسلامی ایران شکل گرفته است».
- نتیجه: بر اساس نظر کارشناسان عربی و جهانی «شورای همکاری استراتژیک میان ترکیه و عربستان» در حکم یک کلاهک برای پیکانی است که بدنه آن از کشورهای شرکت کننده در «ائتلاف نظامی کشورهای اسلامی» تشکیل شده است. این اقدام گامی در راستای بلوغ قطببندی مهم منطقهیی است که بر اساس آن «سوریه، ایران، حزبالله و روسیه» را در مقابل «ترکیه، عربستان، قطر و ساير كشورهاي عربي و متحدان آنها در آمریکا و اروپا قرار مي دهد و اساسا رودرروي نظام آخوندي مي باشد.
قطع ارتباط عربستان و كشورهاي عرب منطقه
- روابط ايران و عربستان پس از انقلاب57 به دليل ضديتي كه خميني با عربستان داشت و آن را شاخي در برابر گسترش خلافت اسلامي خود مي ديد؛ مسير پر تنشي را طي كرد و طي اين سالها بارها و بارها مناسبات دو كشور به تنش افتاد، در سال82 آمريكا پس از اشغال عراق و تحويل آن به ايران، باعث افزايش نگرانيهاي امنيتي عربستان شد؛ چرا كه ايران به اين ترتيب به نوعي هم مرز با عربستان شده بود، بعد از توافق مذاكرات هسته اي آمريكا با حكومت ايران و حمايت نسبي آمريكا از ايران و حوثيها در يمن، خطوط قرمز عربستان رد شد و عربستان متوجه شد كه بايد خودش مساله دفاعي خودش را در برابر نظام آخوندي حل و فصل كند، سردبیر دیپلوماتیک تلویزیون سی.ان.ان گفت: «عربستان سعودی و دیگر کشورهای منطقه به این نتیجه رسیدهاند که باید برای دفاع از خودشان روی پای خود ایستاده و باید در فکر دفاع از خودشان باشند»، اين تنشها پروسه كمي خود را طي كرد تا اينكه در حمله به سفارت به يك كيفيت جديدي بالغ شد.
- بعد از ماجراي حمله به سفارت عربستان، نظام با بحران شديدي مواجه شد 4كشور عربي قطع رابطه كردند، يك كشور همسايه هم سطح روابطش را تنزل داد و ساير كشورهاي عربي يكي بعد از ديگري بر عليه اقدام نظام موضع گرفتند، شوراي امنيت هم محكومش كرد و حتي روسيه كه به عنوان متحد اين نظام عمل ميكند به اين محكوميت راي مثبت داد. سران نظام در يك ناباوري كامل، از ابعاد اين مساله شوكه شدند مثلاً آصفي از مهرههاي وزارت خارجه و سخنگوي سابق مي گويد: «ما فكر نميكرديم، عربستان به اين سرعت پاي قطع رابطه بيايد»
- اين بحران در جنگ و دعواي دو باند حاكم نيز منعكس شد و زبان رفسنجاني و روحاني را روي خامنه اي خيلي دراز كرد چرا كه اين قضيه تمام ژست و پز باند رفسنجاني و دولت روحاني را به كلي به هم ريخت! اينها ميگفتند بزرگترين دستاورد مذاكرات هسته يي و برجام اين بود كه همه دنيا فهميد كه ما ديگر اهل منطق و تعامل شديم، اما اين جريان به همه فهماند كه اينها همان اوباشي هستند كه بودند؛ جهانگيري معاون روحاني گفت: « اين نميشود كه در يك كشور يكي بگويد ما دنبال تعامل با دنيا هستيم، يكي ديگر برود سفارت بگيرد!»
- باتوجه به ضعف شديد نظام و خامنه اي، واكنش عربستان خيلي صريح بود و نمايندة عربستان در سازمان ملل ازموضع بسيار بالايي گفت كه «ما از حكومت ايران معذرت خواهي نمي خواهيم، بايد تعهد بدهد كه به قواعد بين المللي پايبند است و تعهد بدهد كه در امور ساير كشورها دخالت نمي كند.»، وزير خارجه عربستان خيلي مفيد و مختصر گفت كه «رژيم ايران بايد مشخص بكند كه يك دولت است يا يك ياغي».
- از اين رو بادی که نظام ولایت طي اين ساليان کاشته است، اکنون به توفان تبدیل شده است. عربستان در رأس ائتلاف نظامی کشورهای اسلامی مي گويد: «حكومت ایران باید دست از دخالتهای تروریستی و جنگافروزانه در منطقه بردارد یا با عواقب آن روبهرو شود». یعنی پس از زهر اتمی که به گفته رفسنجانی، بهمنظور کنار زدن سایه جنگ از سر نظام به کام ولایت ریخته شد، اکنون خامنهای و نظامش با تهدید بزرگ دیگری مواجه شده است که تنها راه کنار زدن آن سرکشیدن جام زهر منطقهیی است. آیا خامنهای میتواند در حالیکه در بنبستهای همهجانبه گرفتار است و حلقه طناب بحرانها و تحریمها را همچنان بر گردن دارد، و در حالیکه کمترین پایگاه و نقطه اتکای داخلی و خارجی نيز ندارد، از «عمق استراتژیک» خود دست كشيده و جام زهر منطقهیی را هم سر بکشد؟.
ادامه دارد
0 comments:
Post a Comment