چه فايده؟


  داشتم با يكي از دوستام درباره ظلم و جنايتهاي حكومت و سرانش حرف ميزديم. يكي من ميگفتم ، يكي اون ميگفت ، از فقر و وضعيت اقتصادي گرفته تا آزادي هاي فردي و ...  خلاصه هي گفتيم و هي گفتيم... آخر سر بهش گفتم ببين به نظرت چيكار ميشه كرد؟  بهش پيشنهاد دادم بيا بريم يك پوستري يه تراكتي يه چيزي بچسبونيم روي ديوار و اين شكلي لااقل حرفمون رو بزنيم. اعتراضمون رو بكنيم و بگيم خواسته مون چيه يا مثلا يه اطلاعيه اي شب نامه اي چيزي بنويسم و همه جا پخش كنيم ، توي دانشگاه ها و مدرسه ها،  توي كوچه و خيابونا ....
جوابمو داد : چه فايده؟!! مثلا اينكار رو هم كرديم چي ميشه؟ چيزي عوض ميشه؟ يا  بايد يه كار بزرگ كرد يا اصلا اينكارا فايده نداره فقط جون خودمونو به خطر ميندازيم  
بهش گفتم باشه خب ميگي اين كارا فايده نداره خب تو بگو چيكار كنيم؟ يه كار بزرگ منظورت مثلا يه تجمع و تظاهراته ، خب من پايه ام بريم چند نفر رو جمع كنيم مثل همين معلمين كه چند وقت يه بار تجمع دارن و خيلي ها هم ميان ما هم بريم حرفمونو بزنيم...
جواب داد: آخه اينكارم فايده نداره ، مثلا الان چند وقت يه بار معلما جمع ميشن و تظاهرات ميكنن چيزي عوض شده؟ حقوقشونو بهشون دادن؟ معلمان زنداني آزاد شدن؟ آزاد نشدن كه هيچي همونايي هم كه تجمع كرده بودن دستگير شدن! 
بعد هم انقدر هم خودت هم من بدبختي داريم  بريم همون سه شيفت كارمونو بچسبيم يه كاري براي زندگيمون بكنيم. اصلا الان انقدر ذهنم درگيره بدبختيامه نميتونم روي چيز ديگه اي تمركز كنم... 
اونشب از هم جدا شديم ولي فكرم خيلي مشغول اين ديالوگ بود. به خودم گفتم بشينم يكي يكي فايده هر كدام از اينكار ها رو با دليل و سند و مدرك بنويسم، ايراني هستيم ديگه، روشنفكريم و فهميده،  اهل قلم  و بيان قوي و استدلالات محكم و قاطع!  براي هر كاري بايد كلي دليل و استدلال جلوي روي هم بگذاريم تا خوب همديگه رو قانع كنيم. 
رفتم لاي ورق و كاغذها و نوشته هام و كتابهايي كه از قديم داشتم مي گشتم، دنبال چي؟ دنبال كلمات و جملاتي هرچه قانع كننده تر و  خلاصه در يك كلام هرچي پسنديده تر!! 
بعد يكدفعه به خودم گفتم: بابا توهم بيكاري، دليل چيه؟ سند چيه؟ چي رو چه فايده؟ 
دو تا راه بيشتر كه پيش رو نداريم :  برادر من ، دوست عزيز!  بالاخره جلوي ظلم و ستم بايستيم يا نايستيم؟ بالاخره بجنگيم يا تسليم بشيم؟ جلوي دست درازي به ناموس مملكت بايستيم و نگاه كنيم و بذاريم ريحانه ها و فرينازها بيشتر و بيشتر بشن يا نه،  بلند شيم دست متجاوز رو قطع كنيم و به سزاي اعمال وقيحانه اش برسونيمش؟ اصلا اين دولت دزد و شياد و خونريز رو سرنگون بكنيم يا نكنيم؟ اينكاره نيستي؟ خب ميتوني كه لااقل به هر نوعي شده حرفت رو برسوني ، بگي كه مخالفي بگي كه ديگه نمي توني اين وضعيت رو تحمل كني و بگي كه چي ميخواهي و خواسته ات چيه، تو كه مي فهمي اين حكومت به حق نيست، تو كه مي توني نور حقيقت و اميد رو ولو شده با يك دست نوشته توي يكي از دلهاي پژمرده روشن كني؟ اينكار را هم نمي توني بكني و مي گي چه فايده؟
تو به من بگو اين ديكتاتوري مذهبي كه با چماق دين توي سر ما ميزنه رو مي خواهي يا نمي خواهي؟ اگه نمي خواهي پس بلند شو كاري بكنيم، هر كاري: از يك فعاليت ساده تا بزرگترين كار... ديگه اگه دوستي پيدا شده يك راهي پيش پات مي ذاره تو ديگه نگو چه فايده؟ آخه انصاف هم خوب چيزيه، يك عمره دارن تمام زندگيمون رو بر باد مي دن بعد ما نشستيم به اوني هم كه داره كاري مي كنه و ميخواد يه تلاشي هم بكنه ميگيم چه فايده؟ اصلا هيچ فايده، بريم كلاه خودمون رو بچسبيم باد نبره! مگه اين خوبه؟ نا سلامتي تا بوده بوده تو كل منطقه جوون ايراني هميشه به شور و غيرتش شناخته ميشده، همه از روي ما الگو برداري ميكردن... 
ته خط بالاخره ظلم و ستم و ديكتاتوري آري يا خير؟ 
به نظر تو آيا وقتي هر كدوم از ما بگيم چه فايده ، چيزي عوض ميشه يا نه ، وقتي كه تك به تك ما نه تنها بلند شه بلكه با فعاليتهايي كه ميكنه به بقيه هم انگيزه بلند شدن بده ...تازه به قول معروف ” ما به جز زنجيرهايي كه به دست و پاهامون هست آيا چيزي براي از دست دادن داريم؟”  ما تا وقتي زير سايه شوم اين حاكميت داريم در سكوت و بي عملي زندگي ميكنيم در واقع داريم بردگي ميكنيم و يا خودمون خبر نداريم يا داريم خودمون رو به بي خبري ميزنيم.

 حالا حرف آخر:  
كد و جمله ”چه فايده؟” بهترين جمله ايه كه ميشه هر ايراني بگه تا خيال اين رژيم رو راحت كنه كه بخاري از ما در نمياد!
”چه فايده” كد سر فرود آوردن در برابر نابودكننده ايران و ايرانيه ...
”چه فايده”  زير پاي سگ چو خوك افتادنه ...
بازم بگم؟ هر ايراني با شرف و آزاده از هر ميدان و صحنه اي براي مقابله و رودرويي با اين جنايتكارا استفاده ميكنه از يك تراكت و پوستر زدن و اينطوري صداي اعتراض و مخالفت رو به نمايش گذاشتن كه علاوه بر انگيزه دادن به بقيه ، باعث تشويش و بهم ريختگي در دستگاه حكومت ميشه و مي بينه كه زير پوست شهر چي در جريانه ، تا يك تجمع و اعتراض كه ديگه فايده اش نياز به توضيح نداره ، تجمع و اعتراض رفته رفته بزرگ و بزرگ تر ميشه تا سرانجام به انقلاب ختم ميشه واين چيز جديد و تازه اي نيست و هر كسي ميتونه به كتابهاي تاريخ و تاريخچه انقلابات مختلف مراجعه كنه... من همينقدر مي دونم كه حركت همه اش فايده است. و نشستن و سر در لاك خود فروبردن، بي فايده ترين كار ممكن است. 
حالا اگه كسي بازم ابهامي داشت در خدمتيم...

0 comments:

Post a Comment