صبر زیبا

راستی که خیلی راه آمده‌ایم، این‌طور نیست؟ جالب این است که این راه را آن‌چنان که هر کدامتان به‌چشم دیده یا شنیده و چشیده‌اید، ساعت به ساعت و سانتیمتر به‌ سانتیمتر با پرداخت بها آمده‌ایم، نه با مفتخوری، نه با حقه‌بازی سیاسی و با شارلاتان‌گری و همیشه نه ‌فقط از جلو، دشمن سینه‌هایمان را دریده، بلکه از پشت هم فراوان به ما خنجر زده‌اند. با همه اینها، یک مرزهایی را باید حفظ می‌کردیم. کار خدا را ببینید که اگر‌چه خمینی در راه است، اما پیشاپیش حنیف‌نژادی را می‌فرستد و نسل او را و مریمی را تا این‌که مجاهدین با آل ابی‌سفیان و آل شمر و حرمله، که آل‌خمینی باشد، مقابله کنند و آنها را دفع کنند. لابد که یک فلسفه و حکمت و مشیتی در کار است…
بله، در این سه‌دهه به‌وضوح می‌توان خواند که: «انّا اعطیناک‌ الکوثر» یعنی که 
ماندگاری و فزایندگی!


چند نسل که بگذرد، بعد تاریخچه مجاهدین را که بنویسند و این‌که غیر از شاه و خمینی، مثلاً اپورتونیستها با آنها چه کردند، اضداد کنونی‌شان، متحدان ارتجاع، بورژوازی ضدانقلابی، ملی‌گرایان ریایی و پوشالی و چپ‌نمایان ارتجاعی و… با آنها چه کردند؟ خیلی داستان پرمحتوا و نغزی خواهد بود، که البته با مرکّب سرخ، با مرکّب خون نوشته شده، و برای اعضا و کادرهای خودمان، بسا فراتر از خون، با حل تضادهای جانفرسا و طاقت‌فرسای ایدئولوژیکی ـ‌همان راه طی‌شده در انقلاب‌ـ همراه بوده است…
صبر البته چیز تلخی است! ولی بعد از سه دهه، میوه‌اش شیرین است. در این‌صورت، به‌قول قرآن باید گفت «صبر جمیل» : صبر زیباست. زیبایی در این صبر نهفته است.
کاش بنیانگذارانمان می‌بودند و این ایام را می‌دیدند و شاید ایام درخشانتری را در آینده! البته آنها هستند و حی و حاضرند: «بل احیاء عند ربّهم یرزقون». زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند…
وقتی که مجاهدین آن کاری را که باید، می‌کنند، آن فدیه‌یی را که باید، می‌دهند و آن چیزی را که باید، قربانی می‌کنند؛ در نتیجه، خدا در وقت خودش به‌اضعاف تلافی و جبران می‌کند. این منطق و مشی تکامل است… .


0 comments:

Post a Comment